در منابع دینی و روانشناختی، مرحله دوم کودکی (۷-۱۱ سالگی) یکی از مراحل حساس در دوران زندگی، به ویژه در امر تعلیم و تربیت، تلقی شده است. اهمیت علم آموزی در اسلام بر کسی پوشیده نیست، اما اهمیت آن در دوران کودکی چندین برابر دوران بزرگسالی است. در اهمیت این مقطع سنی همین بس که حضرات ائمه معصومان علیهم السلام سفارش‌های اکیدی نسبت به بهره برداری از این سن کرده اند و خود نیز میدان دار استفاده از این دوران برای تربیت فرزندانشان بوده اند؛ برای مثال، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید: در هفت سال دوم، به تربیت کودک و ادب کردن کودک اقدام کن(1). حضرت علی (علیه السلام) دراین باره می فرماید: إنما قلب الحدث کالأرض الخالیة ما ألقی فیه من شئ قبلته(2)، «همانا قلب کودک مانند زمین خالی است که هر بذری در آن بکارند، می روید». لذا ایشان در وصیت خود به امام حسن مجتبی می فرماید: «فبادرتک بالادب قبل أن یقسو قلبک و یشتغل لبک)(3)؛ «به تأدیب و تربیت تو پرداختم، قبل از آنکه قلبت سخت و فکرت مشغول شود».
 
یکی از علت هایی که باعث اهتمام ورزی به این مرحله از سن شده، ویژگی‌ها و اقتضائات این دوران است. در احادیث، حرف شنوی، اطاعت پذیری و ادب پذیری از ویژگی های دوران کودکی بیان شده است. کودک در این دوره، مطیع پدر و مادر است و خود را بیشتر در اختیار آنان قرار می دهد. به همین دلیل، این دوره بهترین فرصت برای تعلیم (آموزش) و نیز برای تأدیب (آموزش مستقیم ارزشها و پرهیز دادن از ضدارزشها) است. مربیان و والدین در این دوره، بهترین فرصت را برای تعلیم و تربیت کودکان در اختیار دارند؛ زیرا کودک در این دوره، نه حالت بازیگوشی دوره قبل، و نه مشکلات دوره بعد، یعنی دوره بلوغ و نوجوانی، را دارد.سعدی، تربیت اخلاقی را دشوار و دیریاب و نیازمند به زمان بسیار می داند و بر این باور است که می توان از گنه علم و آگاهی افراد، حتی در طول یک روز مطلع شد، ولی اطلاع یافتن از باطن آدمیان در طی سال ها نیز میسر نیست.علاوه بر آنچه گفته شد، برخی از معلمان و مربیانی که در زمینه تعامل و ارتباط با کودکان، نوجوانان و جوانان، تجربه دارند، این دوره را دورۂ آموزش و پرورش مقدماتی و یادگیری اصول و مبادی علم و دانش و حرکت برای التزام به آنها نام گذاری کرده اند.
 
خواجه نصیرالدین طوسی بر این باور است که تربیت پذیری کودکان و نوجوانان از جوانان و میانسالان بیشتر است. به اعتقاد او، کودک به اقتضای طبیعتش، کششی به سمت اخلاق ذمیمه دارد؛ بنابراین، باید قبل از آنکه اخلاق زشت کودک را فراگیرد، به تربیت اخلاقی او پرداخت. وی از سقراط چنین نقل می کند که به او گفتند: چرا مجالست تو بیشتر با نوخاستگان و نوجوانان است؟ او پاسخ داد: زیرا شاخه های تر و نازک درخت چون کج شود، به سهولت می توان آن را راست کرد، ولی چوبهای زفت و خشک که از طراوت تھی است، هرگز به راستی نگراید.
 
سعدی، تربیت اخلاقی را دشوار و دیریاب و نیازمند به زمان بسیار می داند و بر این باور است که می توان از گنه علم و آگاهی افراد، حتی در طول یک روز مطلع شد، ولی اطلاع یافتن از باطن آدمیان در طی سال ها نیز میسر نیست.
 
رشد در این دوره، مانند هر دوره دیگر، مراحل مشخصی دارد که اگر کودک از عهده تکالیف و وظایف موجود در هر مرحله برآید، در ثبات رفتار او در آینده تأثیر بسزا خواهد داشت. برخی از مراحل رشد در این دوره عبارت اند از:. رشد مفاهیم لازم برای زندگی عادی و روزمره؛ رشد وجدان، اخلاق و معیارهای ارزشی؛ رشد نگرش نسبت به گروه ها و نهادهای اجتماعی
 
در مجموع، باید این گونه گفت که بر اساس سنت اهل بیت (علیهم السلام)  پیامبر در هفت سال دوم کودکی که طبق نظام آموزش رسمی کشور جمهوری اسلامی ایران مقطع دبستان محسوب می شود، پایه های اخلاقی در کودکان درونی می شود و کودک آمادگی درک ارزشهای مثبت را پیدا می کند و می تواند آنها را از ارزش های منفی بازشناسد.
 
یکی از روشهای تربیت اخلاقی از دیدگاه علامه مصباح یزدی «سیر از آسان به مشکل» است. ایشان در این زمینه می فرماید: سراسر فقه و کتاب‌های اخلاقی ما مملو از کارهایی است که باید انجام داد و نیز کارهایی که باید از آنها اجتناب کرد و بین این کارهای ایجابی و سلبی یک نوع تأثیر وتأثر و علیت و معلولیت وجود دارد؛ یعنی، انجام دادن کاری به انسان کمک می کند که بر انجام کار سنگین تر موفق شود. ... آنچه در تربیت مهم است، آموختن این فرمول است که با انجام چه کارهایی انسان به راحتی می تواند به کارهای سخت تر و پیچیده تر بپردازد. هنر مربی در این است که به انسان بیاموزد از کار آسان و راحت شروع کند که با انجام آن بر انجام کارهای سنگین تر موفق شود. بسیار مهم است که او [انسان] بداند از کجا شروع کند.
 
خداوند در قرآن کریم می فرماید: ولیس البر بأن تأتوا البیوت من ظهورها ولکن البر من اتقى وآتوا البیوت من أبوابها واتقوا الله لعلکم تفلحون؛ «نیکی آن نیست که از پشت خانه ها در آیید، بلکه نیکی آن است که کسی تقوا پیشه کند؛ و به خانه ها از در آورودی آنها در آیید و از خدا بترسید، باشد که رستگار گردید. از امام باقر در تفسیر این آیه نقل شده است که می فرماید: «باید هر امری را از راهش انجام داد». این آیه بیان کننده یک نکته روش شناختی است و آن گزینش راه درست انجام هر کار از میان راه های موجود است. این مهم در تعلیم و تربیت و تحقق هدفهای آن، اهمیتی فراوان دارد.
 
پس از بیان برخی از مبانی و اصول تربیتی که از سخنان علامه مصباح یزدی دریافتنی بود، در این فصل، برخی از روشها و شیوه های تربیتی از دیدگاه ایشان بیان شد. از جمله شیوه هایی که از اهمیت خاصی برخوردارند، عبارت اند از: روش الگویی، بینش بخشی، تبشیر و انذار، ایجاد خوف و رجا و برقراری رابطه عاطفی با متربی.
 
در یک تقسیم بندی کلی، می توان روش‌های تربیت اخلاقی را به دو دسته تقسیم کرد: روش خودتربیتی و روش دیگر تربیتی. برخی از روش ها بین خود تربیتی و دیگر تربیتی مشترک اند؛ مثل روش های پرورش آگاهی و بصیرت بخشی، روش های ایجاد گرایش های اخلاقی در متربیان، روشهای اصلاحی و روش های زمینه ساز؛ اما برخی دیگر، مثل ایجاد خوف و رجا، و خود را در مقابل خدا فروتن دیدن، از روش های خود تربیتی به حساب می آیند.
 
پی‌نوشت:
1. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه محمدباقر کوه کمری، ج 6، ص 47.
2. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
3. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
 
منبع: برنامه درسی وتربیت اخلاقی، حمیدرضا کاظمی، چاپ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(قدس سره)، قم 1393